دکتر زنده دل: ۴۰ گیاهی که در هر خانه ایرانی باید باشد و گیاهانی که در ایران وجود دارد به سادگی می تواند درمانی موثر برای بیماری ها باشند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،نگاهی به تاریخچه طب سنتی در کشور و دلایل افول و صعود در برهه های مختلف زمانی و موضوعات مختلف دیگری که در این حوزه مورد توجه است، همواره مورد توجه بوده است. اخیرا نیز تغییرات رویکردی که از جانب دولت به طب سنتی ایجاد شده است ما را بر آن داشت تا با در نشستی صمیمی در کافه فانوس تهران با دکتر زنده دل به گفتگو بپردازیم.
دکتر علی اصغر زنده دل به گفته خودش بسیجی است که 57 ماه توفیق حضور در جبهه و مناطق عملیاتی را در دوران دفاع مقدس داشته است. وی فارغ التحصیل دانشگاه علوم پرشکی تبریز(پزشکی عمومی) و متخصص بیوتکنولوژی ژنتیک دفاعی از هلند می باشد. در عین حال استاد تمامی (پروفسوری) طب سنتی را در رشته مزاج شناسی از دانشگاه طب سنتی جمهوری ارمنستان در پرونده علمی ثبت کرده است.
استاد زنده دل خود را خادم دانشجویان طب سنتی اسلامی و ملت قهرمان ایران معرفی می کند. لازم به ذکر است این دکتر از نباضان صاحب نامی است که در رشته طب سنتی به تشخیص بیماری ها و درمان آن به بیماران کمک شایانی نموده است.
پس از انتشار بخش اول که به موضوعاتی همچون فلسفه طب سنتی، تاریخچه آن، تفاوت دوا و شفا پرداخته شد در بخش دوم و پایانی این مصاحبه به تغییر سبک زندگی مردم و نگاه متفاوت مسئولین به این حیطه و راهکارهایی برای برون رفت از این ساختار اشاره شده است:
بازگشت به طب سنتی از سال 2006
درمان طب سنتی و طب نوین چه تفاوتهایی دارد؟
تفاوت طب سنتی و طب نوین را در نگاه و دیدگاه طبیب می دانیم. دیدگاه طب سنتی بیمار است و درمان انحراف معیار در سلامتی است و دیدگاه پزشک طب نوین بیماری و درمان بیماری است. مثلا شما یک رادیو دارید دیوت آن از کار می افتد، دیوت آن را عوض می کنید دوباره می سوزد، به تعمیرکار که مراجعه می کنی می گوید این دیوت ایرانی بود به درد نمی خورد دوباره یک دیوت چینی اصل به تو می فروشد و به جای سه روز یک ماه کار می کند و بعد می سوزد. دوباره اگر به تعمیرکار مراجعه کنی می گوید یک دیوت ژاپنی اصل آوردم خیلی بهتر از قبلی است و نمی سوزد. با این دیوت رادیو تا یک سال کار میکند ولی بعد از یکسال باز میسوزد. این دیوت برای چه می سوزد؟ اگر علت را برطرف کنی با همان دیوت ایرانی هم رادیو کار می کند و نمیسوزد. اگر به رادیو نگاه کنی علت را درست می کنی. اما اگر به بیماری نگاه کنی دیوت را عوض می کنی و دیوت های بهتر تهیه می کنی. اما ریشه مشکل جای دیگر است. اگر به بیماری نگاه کنی او را دچار هزینه مصرف می کنی و عمر او را باطل می کنی و بیمار به جای آنکه عمرش را صرف بندگی خدا کند، دربه در درمان بیماری خودش خواهد شد. الان در جامعه ما چنین اتفاقی دارد می افتد.
سال 1996 دنیا به این نتیجه رسید که ما اشتباه کردیم و باید جلوی عوارض دارویی را بگیریم و تا سال 2006 ادامه داشت و سعی کردند هر سال جلوی این عوارض را بگیرند و بعد از آن گفتند ما اشتباه کردیم و باید به طب سنتی برگردیم. جالب است کانادا یکی از پیشرفته ترین کشورهای جهان در پزشکی بالاترین مراجعه به طب سنتی را دارد، ژاپن در دنیای پزشکی حرف برای گفتن دارد اما بالاترین درصد مراجعه به طب سنتی در ژاپن است. بیشترین حجامت کره زمین در آمریکا صورت می گیرد.
در زمانی که دنیا به سمت طب سنتی روی آورده، در ایران به استاد این طب حمله می کنند و درب دانشگاهش را می بندند.
تعجب می کنم از اینکه دنیا از مکتب طب سنتی استفاده می کند چند روز پیش چند آدم بی خرد و ضعیف النفس و سودجو درب دانشگاه طب سنتی ایران را بستند. عقب مانده ترین کشور دنیا چنین کاری نمی کند. آنجا یک محفل علمی است و کسی چنین کاری نمی کند آن هم بدون اطلاع قبلی، چرا کاری می کنند که خردمندان جامعه با دل شکسته بدان نگاه کنند. همه جا فرش قرمز زیر پای خردمندانشان پهن می کنند و توزیع ثروت را به نفع اینها تغییر می دهند.
در اینجا نه اینکه این کار را نمی کنند بلکه جلوی فعالیت اینها را هم به نحوی زشت و نامطلوب می گیرند. من نمی خواهم وارد بحث سیاسی شوم اما امام خمینی فرمودند: مبارزات تبلیغاتی را از آمریکا یاد بگیرید در زمان قبل از پیروزی مثل دشمن با هم برخورد می کنند و بعد از پیروزی همه با یکدیگر دوست هستند. چرا چون کشور برای آنها مطرح است. ما قبل از پیروزی اصلا نمی دانند دوست و دشمن چه فرقی با هم دارند و بعد از پیروزی همه مشکلات را به گردن قبلی ها می اندازند و همه مصوبات قبلی را حذف می کنند.
همیشه در جامعه 80 درصد مردم در موج هستند و هرطور موج برود آنها هم به همان سو می روند. در مرحله قبل آقای الف در انتخابات مجلس هم رای نیاورد ولی در این مرحله به واسطه همان موج در انتخابات خبرگان نفر اول می شود. ده درصد جامعه را هر کاری کنی دشمن اند و نمیشود اینها را در هیچ صورت رفیق و همراه کرد، و ده درصد جامعه را هرکاری کنی دوست و خواهانند و هیچ گاه پشت نمی کنند. سیاسیون دنبال آن 80 درصدند و وقتی چند آدم بی خرد بدون اطلاع قبلی درب دانشگاه را پلمپ می کنند و دانشجویان را در دانشگاهی که در آن حکمت و علم تدریس می شود، مثل … بیرون می کنند و رفتن به این دانشگاه را جرم می دانند چه اتفاقی می افتد؟
در این میان 80 درصد جامعه در موج اند و نمی دانند چه اتفاقی افتاد و آن 10 درصد حق دارند خون دل بخورند و اشک بریزند. آدمی مثل استاد خیراندیش که خودش صاحب مکتب است مثل بوعلی سینا که صاحب مکتب است. او هم صاحب یک مکتب طب سنتی است و ما در تمام دنیا مثل ایشان را نداریم و هر کسی در ایران کار طب سنتی می کند از مجرای ایشان عبور کرده است. به او حمله کردند و درب دانشگاه و درمانگاه او را بستند و پیامدهای این اتفاق این است که اولاً باب علم و حکمت بسته شد، ثانیاً ایشان به خاطر شخصیت خیر خواهانه اش به چندین جا قول داده و بدهکار است، وقتی درب درمانگاهش را بستند کارش را به موقع نمی تواند انجام دهد و حیثیت و آبروی او زیر سوال می رود. از موسی (ع) پرسیدند بدترین اتفاقی که برای یک انسان بزرگ ممکن است بیافتد چیست؟ گریه کرد. گفتند چرا گریه می کنی؟ گفت بدترین اتفاق این است که یک انسان بزرگ در جامعه حقیر زندگی کند و نفهمند او کیست.
ناراحتی من از این است که عده ای انسان بی خرد و کاسب در راس سیستم طبی کشور قرار گرفتند و به خرد جمعی جامعه حمله می کنند. و او چاره ای ندارد از طرفی نمی تواند سکوت کند و اگر حرفی بزند هم خرابتر می شود. به قول موسی کلیم از این بلا بدتر برای یک انسان خردمند وجود ندارد که در جامعه ای زندگی کنی و آن جامعه قدر تو را ندانند و نفهمند تو که هستی و با تو مثل خودشان برخورد کنند. و فکرشان این است که یا در تیم ما باش و اگر در تیم ما نیستی پس دشمن هستی و با تو مثل دشمن رفتار می کنند. اگر قرار باشد من در برابر خواسته های هر دولت جدیدی سر تعظیم پایین بیاورم که دیگر حکیم نیستم، و یک کاسب هستم که اتفاقا خیلی ها هم اینگونه هستند و خیلی هم وضعشان خوب است.
استاد خیراندیش می گفت در سفر به مسکو عمارتی را به همراه تمام ملزومات آن در اختیار من گذاشتند و گفتند اینجا یک جنبش نرم افزاری داریم و در بُعد دانشی که داری تمام دنیا از شما حساب خواهند برد و خواستند بروم آنجا کار کنم و گفتند هر تعداد افرادی که میخواهی با خودت بیاور و این سایت چندین ساله هم در اختیار شما، استاد خیراندیش در پاسخ به آنها گفته است: من جنازه دو برادر شهیدم در ایران دفن شده است و نمیتوانم پیشنهاد شما را بپذیرم. و به آنجا نرفت و خواسته شان را نپذیرفت. آیا اینجا باید با او اینگونه رفتار کرد؟
شما علت این ماجرا را چه می دانید؟
بی خردی و بی سوادی و رفتار کاسب کارانه
استدلال آنها برای انجام چنین کاری چیست؟
1- گفتند شما مجوز نداشتید در حالیکه طبق قانون کسانی که قبل از سال 80 فعالیت و ثبت مجوز طب سنتی داشتند نیاز به تکرار مجوز نداشتند. ضمن اینکه همزمان اینها همیشه مجوز به روز دارند و آخرین درخواست در برج 5 سال 94 بوده است، فقط به خاطر اینکه به دولت احترام بگذارند، و پاسخی که دادند این است که شما نیازی به این نداشتید
این آقایی که الان آمده سرکار دنبال چه می گشت؟ پیش از این در خبرگزاری تسنیم مطلبی را عرض کردم؛ مثلا شما 60 سالت است و زانویت درد می کند به متخصص ارتوپد مراجعه می کنی و او می خواهد از زانو عکس بگیری و طبق آن می گوید که زانوی شما دچار تخریب شده و باید عمل کنی و پروتز بگذاری. آقای دکتر ارتوپد از زانوی دیگر او هم عکس بگیر لطفا و ببین که آن هم به اندازه این تخریب شده است. چون این دو تا زانو یک اندازه کار کرده اند. پس چرا یکی مشکل ندارد و دیگری درد دارد؟ اما آقای دکتر اصلا با این چیزها کاری ندارد می گوید 15 میلیون هزینه کن تا زانویت جراحی شود. آیا بعد از عمل در این سن بالا این پروتز دیگر برای شما زانو می شود؟ و شما اجازه داری با آن پیاده روی کنی؟ تمام اعصاب مر تبط با آن را هم قطع می کنند و مریض دیگر درد هم ندارد. آیا به نظر شما او درمان شده است؟ در طب سنتی با 12 هزار تومان این را درمان می کنند. می گویند تو زانویت مشکلی ندارد میزان خوردگی این درد را توجیه نمی کند، بلکه علت التهابی است که در لگن داری و پروستاتت مشکل دارد و با یک قرص درمان می شود. به نظر شما دکتر ارتوپد حق دارد ناراحت بشود یا نه؟ این اتفاق روز به روز زیادتر می شود و مردم به جای اینکه درمانهای گران قیمت و پرعارضه را انجام دهند به درمانهای ارزان و بی عارضه روی می آورند. و کاسب ها از این ناراحتند که ما به جای روزی 10 میلیون روزی 2 میلیون درآمد داریم. و سعی می کنند جلوی آن را بگیرند.
تغییر سبک زندگی و افزایش بیماری ها
در ادامه تفاوت های طب سنتی در جاهای مختلف باید عرض کنم که روش های درمان برای مناطق گرمسیری با روشهای درمان برای مناطق سردسیری و معتدل فرق می کند. البته الان اقلیم ها دارد به هم می خورد، مثلاً درگذشته کسانی که در منطقه گرمسیری یزد زندگی می کردند، همه خانه ها زیرزمین داشت یعنی به سمت خنکی می رفتند تا تعادلشان حفظ شود و گرمازده نشوند. امروزه در یزد از کولر گازی استفاده می کنند و خانه های آپارتمانی درست می کنند. شما در بندرعباس با کولر زندگی می کنید و در خانه و ماشین و محل کار زیر باد کولر هستید و عملاً گرما نمی بینید. در حالی که طبع شما محتاج حضور در آن گرماست. طبیعی است که الان مدتی است که در مناطق گرمسیری درد مفاصل زیاد شده است. بادگیرهای یزد در گذشته هوای سرد درست نمیکردند، بلکه حرارت هوا را کم میکردند و طبع شما با همان گرمی سازگار بود و حالا چون برای لذت بردن از خنکی این شرایط را بهم زده ای دچار بیماری می شوید.
هر سرزمینی طبع خودش را دارد و روشهای اختلال مزاج، غلبه مزاج و تفرق اتصالشان به خودشان بستگی دارد. به همین خاطر روش درمانی آنها با روش درمان ما متفاوت است. باقلوا شیرینی مردم یزد است و اگر مردم اردبیل بخورند گرمازده می شوند.
چند روز پیش از یک استاد طب سنتی که با سواد است اما حکیم نیست شنیدم که علیه چای حرف می زند که چای صد در صد بد است، اما طبع چای سرد است و برای منطقه سردسیری خوب است. مردم اردبیل چگونه چایی میخورند اصلا معروفند که چای ترکی میخورند که هم پررنگ است و هم بزرگ و اصلا اذیتشان هم نمی کند. چون با طبعشان سازگار است میخورند و لذت هم میبرند. اما کسی که در منطقه گرمسیری زندگی می کند نباید چای بخورد. و باید از نوشیدنی های با طبع گرم مثل عرق بیدمشک استفاده کنند. اگر شما آدم زرنگ و عاقلی باشی به جای آنکه چای را در منطقه گرمسیری تبلیغ کنی آن را در یک منطقه سردسیری مثل اردبیل تبلیغ می کنید و باقلوا را در منطقه گرمسیری تبلیغ می کنید.
ایران جامعه ای که در طول تاریخ همه آنرا به حکمتش می شناسند و ما نباید این را خراب کنیم. در اروپا درک جمعی جامعه پایین است، اگر گربه ای در چاه بیافتد در تلویزیون نشان می دهند و مردم احساساتی می شوند ولی مردم بسیاری را می کشند و اینها چون بر موج سوارند و سیاست بر آنها سیطره دارد اصلا برایشان مهم نیست، آیا قیمت این مردم از آن گربه کمتر است؟
اما میدان شوش بزنی زیر گوش یک بچه پیرمردهای آنجا با تو دعوا می کنند چون می فهمند تو ناحقی و بچه بی گناه بود چون غیرت دارند، اما در میدان سعادت آباد دو پسر با هم دعوا کردند و یکی دیگری را با چاقو کشت، همه ایستادند و عکس و فیلم گرفتند و یک نفر قدم جلو نگذاشت. چرا جامعه در انجا آنقدر سرد شده اند. در اروپا هم دونفر که دعوا می کنند همه جمع می شوند و کف میزنند و تشویق هم می کنند که بیشتر بزن این یعنی سطح جامعه پایین است. انسانشان کوچک است و حیوانشان بزرگ است. حیوان ها تماما درپی تامین لذت اند وقتی به دنیا می آید درپی خوردن است و وقتی زمان آن فرا رسید تامین جنسی شود، در اروپا هم به غیر این نمی اندیشند. تنها جامعه ای که در تمام تاریخ انسانشان بزرگ بود ایرانی ها بوند، آیا الان دارید ثابت می کنید که ما هم حیوانمان آنقدر بزرگ شده که انسان نمی بینیم.
از دیو و دد ملولم و انسانم ارزوست
امام می گفت نگذارید انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان بیافتد. نامحرم که دشمن است ولی نااهل خودی است. مسند قدرت به دست نااهلان افتاده است. و امام گفت اگر اینگونه شد آرزو کنید شاید تا 500 سال آینده انسان به جامعه برگردد، همانطور که در طول تاریخ قانونی سر انسانها را بالای دار بردند و این دوباره دارد تکرار می شود و ما ایستادیم و سکوت می کنیم.
طب نوین با چه رویکردی به ایران آمد؟
سال 1336 اولین دکترهای فارغ التحصیل فرنگی با این امید به ایران آمدند که مردم ایران بهداشت را رعایت نمی کنند و بیماری در اینجا زیاد است برویم که از این طریق پولدار شویم. آمدند دیدند کسی به آنها مراجعه نمی کند. گفتند ما به اروپا رفتیم، آنجا با اینکه این همه تمیز بود، تعداد زیادی بیمار داشتیم. اینجا همه در ظاهر غیر بهداشتی اند ولی بیماری مراجعه نمی کند. یک کنسرسیوم تشکیل دادند و چندین شرکت بزرگ کشوری در بعد بهداشت و درمان جمع شدند تا علت یابی کنند که چرا مردم ایران مریض نمی شوند، بررسی کردند و دیدند که واقعا بیماری وجود دارد پس چرا آدمها اینقدر مقاومند؟
قبل از ادامه این ماجرا به این مطلب توجه کنید؛ به همه میکروب های محیط آنتی ژن می گویند، اگر این میکروب ها و ویروس ها وارد بدن ما شوند، بدن ما عکس العملی به نام آنتی در مقابل آنها نشان می دهد و هر چه سطح آنتی کرهای ما بالا باشد سیستم ایمنی ما طبیعی تر است و به این سادگی بیمار نمیشویم به همین خاطر آدمهای خیلی استریل که آنتی ژن ندارند آنتی کر شان هم ضعیف است از این رو درمانگاهها را بیشتر شهریها پر می کنند و روستایی ها کمتر مراجعه می کنند. به همین علت حیوانات که در محیط طبیعی زندگی می کنند بیمار نمی شوند. پس به طور کلی در برابر هر آنتی ژن یک آنتی کر باید تولید شود و هر آنتی کر شما را در برابر آن آنتی ژن تا آخر عمر بیمه می کند. به همین علت واکسن تولید شد و واکسن ها همان آنتی ژن هستند، همان مرض ضعیف شده است که با ورود آن به بدن، بدن آنتی کر متناسب را تولید می کند و شما در برابر آن بیماری ایمن می شوید.
اعضای کنسرسیوم هم فهمیدند که ایرانی ها به دو دلیل بیمار نمی شوند:
1- چون طبیعی زندگی می کنند و سطح آنتی کرشان بالاست.
2- هر بیماری که می خواهد به وجود بیاید اینها کاری انجام می دهند که اجازه نمی دهند بیماری وارد بدنشان شود به نام حجامت
گفتند اگر ما کاری کنیم که مردم حجامت نکنند بیماری در میان اینها رواج می یابد. آن زمان با شروع سال تحویل تمام بچه ها را حجامت می کردند و اصلا برای دلجویی از آنها چون حجامت کرده بودند به اینها عیدی می دادند. امروز پولش را می دهند، اما حجامت حذف شده است و با آمدن حرارت تابستان هم بزرگترها حجامت می کردند.
سال 1336 با گذشت حدود 6 ماه از ورود این پزشکان به ایران برای اولین بار حجامت غیرقانونی اعلام شد و در ملا عام دیگر نباید انجام می شد. 80 درصد جامعه که طرفدار موج اند با قانونی شدن این موضوع آن را پذیرفتند. بچه ها که خاطره خوبی از دوران حجامت و ختنه نداشتند خوشحال شدند و این را پذیرفتند. در واقع به فرهنگ ما حمله کردند.
اولین بار اینجا بود که به این نتیجه رسیدند که باید ایرانی ها را بیمار کرد تا وضعمان خوب شود و با غیر قانونی خواندن حجامت، طب سنتی را از ملا عام به زیر زمین ها بردند. و یک حکیم دیگر به صورت علنی نمی توانست مریض داشته باشد. از طرف دیگر داروهایی که این پزشکان با خود آورده بودند به سرعت جواب میداد چون هدف درمان بیماری بود نه درمان بیمار به همین خاطر مردم با یک قرص خوب سریع می شدند و 6 ماه بعد می فهمیدی که برای قسمت دیگری از بدنشان مشکل پیش آمده است. به همین خاطر طب نوین طرفدار پیدا کرد و طب سنتی به کنار رانده شد. و این روند ادامه داشت تا سال 1997 که آنرا سال مقابله با عوارض دارویی نامیدند و سال 2006 علنا اعلام کردند که در چهار موضوع فقط از طب سنتی استفاده شود. و بالاترین طرفدار این موضوع کشورهای صاحبنظر در علم پزشکی بودند مانند کانادا، آمریکا ، ژاپن و هلند
امروز بیشترین درصد تحقیقات طب سنتی دنیا در هلند صورت می گیرد. درحالیکه آنها کشورهای توسعه یافته و صاحبنظری در بحث پزشکی نوین هستند اما الان طرفدار طب سنتی شده اند و با ما که صاحب سبک طب سنتی در دنیا هستیم اینگونه برخورد می کنند.
بیماریهایی که طب نوین از آن ناتوان است اما طب سنتی به راحتی آن را درمان می کند
در حال حاضر چه باید کرد؟
اولین اقدام اطلاع رسانی است باید برای مردم روشن کنیم که تفاوت سواد و حکمت چیست؟ و علت تکامل یک جامعه آیا سواد است یا حکمت؟ چه اتفاقی افتاد وقتی که بعد از انقلاب نوپا ایران از همه جای دنیا به ما حمله کردند این همه جوان با اشاره انگشت امام رفتند که بمیرند تا امام بماند. شما اگر توانستید یک وصیت نامه پیدا کنید که در آن ننوشته باشد امام را تنها نگذارید. با رشد حکمت جامعه در عین نداری و بدبختی این اتفاق افتاد. مردم حکیمانه فکر کردند و از ولی نعمت شان اطاعت کردند و رفتند و جانشان را دادند و امانت را به دست ما سپردند و ما عده ای بی سواد و سودجو افتادیم به جان حکمت جامعه.
رسانه ها واقعا وظیفه دارند با توکل بر خدا این موج به غلط تولید شده را بشکانند. شما خیال می کنید جلوی استاد خیراندیش و طب سنتی را گرفتید و اتفاقی نیفتاده است؟ شما ریشه سنت ها و قدمت ایران را دارید خشک می کنید.
چه بیماری هایی درمان شد که در پزشکی اصلا وجود ندارد. من خودم یک پزشک هستم و در علم پزشکی در برابر بیماری هایی نمی شود کاری کرد. ولی گیاهانی که در ایران وجود دارد به سادگی و با کمترین هزینه آن را درمان می کند.
باید در هر خانه ای 40 گیاه وجود داشته باشد و مردم خودشان یاد بگیرند با فرزند بیمارشان چکار کنند. در قدیم پسر می خواست برود زن بگیرد پدرش می گفت این دختر با طبع تو سازگار نیست. این کار را نکن او هم می پذیرفت و به همین خاطر اصلاً طلاق وجود نداشت. آن زمان مردم فرهنگ خیلی بالایی داشتند؟ مردها که حتی زنهایشان را هم می زدند اما چرا طلاق وجود نداشت؟ اما الان چون طبع ها را نمی شناسند با یک نگاه عاشق می شود و نمی فهمد این فرد با او سازگار نیست، لحظات خوش مال احساسات برانگیخته شده است این احساسات چند روز دیگر تمام می شود و شما به هم عادت می کنید وقتی به هم عادت کردید اگر عکس العمل بدی در مقابل تو نشان دهد تنش ایجاد می کند.
ما باید به کمک رسانه ها برخورد حکیمانه را به مردم یاد بدهیم و به آنها بفهمانیم که حکما و صاحبان خرد در جامعه ولی نعمتان شما هستند. ما که نگفتیم از اینها به عنوان مجتهد اطاعت کنید بلکه هر کس در حوزه خودش اقدام کند. امام گفت ولایت مطلقه فقیه نفهمیدند، شد ولایت فقیه، و الان دارند به ولایت فقیه حمله می کنند. چرا چون نمی فهمند که حکمت جامعه را حفظ می کند. باشد اصلا غیرت ما به کنار، ایران بشود اروپا دوم حرفی نیست اما انتظار نداشته باشید فرزندانتان خوشبخت بشوند.
الان یک انگلیسی با قانون بزرگ می شود ما فکر نکنیم اینها آدم های خوبی هستند که در خیابان تف نمی کند اگر تف بکند دوربین تصویر او را می گیرد و آخر برج به خاطر ارتکاب این جرم از حقوقش کم می شود. در آنجا شما از چراغ قرمز نمی توانی عبور کنی چون اگر عبور کنی دوربین تصویر شما را ضبط می کند. پر دوربین ترین شهر جهان لندن است. مردم با قانون بزرگ می شوند و قانونمدار زندگی می کنند. چون قانون حکم است و نصیحت نیست، اینجا می گویند اخلاقاً بد است که شما در خیابان تف کنی تو براساس اخلاق خودت این کار را نمی کنی اگر سطح اخلاق اجتماعیت پایین باشد این کار را انجام می دهی و کسی تو را جریمه نمی کند.
اما آنجا اصلا امکان عدم انجام وجود ندارد. به همین خاطر بیشتر طرفداران داعش اروپایی ها هستند. چرا؟ چون آدم می کشند و کسی به او نمی گوید چرا کشتی؟ و این برای آنها خیلی لذت بخش است. در زندان گوانتانامو گفتند هر کسی می خواهد برود عضو داعش بشود ما به او اجازه می دهیم. چه لذتی برای آنها بیشتر از اینکه قانون بالای سرشان نباشد. اگر دوست دارید مثل اروپا شوید انتظار نداشته باشید ایران ما به آنجا نرسد، حتما خواهد رسید.
توسعه ما در روش زندگی ما نیست در روش فکر ماست. وقتی می گوییم حضرت زهرا را الگو قرار بدهید منظور این نیست که امروز با آسیاب نان درست کنید بلکه می گوییم عکس العمل حضرت زهرا در مقابل حق و ناحق را ببیند و آن را الگو قرار بدهید.